نتایج مذاکرات ایران و آمریکا چه تاثیری بر بازار فولاد خواهد داشت؟
-
دسته بندیدستهبندی نشده
-
تاریخ انتشار۱۴۰۴/۰۲/۲۷
-
تاریخ بروزرسانی۱۴۰۴/۰۲/۲۷
-
بازدید94
-
دیدگاه ها0 دیدگاه
انگار بازار فولاد دوباره چشمدوخته به میز مذاکرات ایران و آمریکا؛ همون مذاکرات معروفی که هر بار خبری ازش درز پیدا میکنه، قیمت تیرآهن، میلگرد، دلار و… بالا پایین میره. بررسیها توی آهن صد نشون میده که این انتظار، بیشتر تاثیر روانی داره تا اقتصادی ولی تونسته کنترل بازار رو دست بگیره. حالا باید ببینیم نتیجه این مذاکرات چه بلایی سر بازار فولاد ایران میاره؟
بررسی بازار فولاد و تاثیر مذاکرات ایران و آمریکا روی آن
تو این قسمت، میخوایم بازار فولاد ایران و تاثیر مذاکرات روی اون رو تو بازههای زمانی مختلف بررسی کنیم. پس با آهن صد همراه باش!
تحلیل کوتاهمدت بازار فولاد (تا یک ماه آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
اگر از سمت مذاکره کنندهها سیگنالهای مثبتی دریافت بشه، حتی اگر هنوز توافق کامل نشده باشه، بازار فولاد سریع واکنش نشون میده. اولین نشونهاش؟ ریزش قیمتهاس!
قیمت میلگرد و تیرآهن تو بعضی از کارخانهها بین 300 تا 700 تومان پایین میاد. بعضی برندها تخفیف مقطعی میدن، اما بیشتر این کاهش قیمتها، تاکتیکیان، نه اینکه واقعا هزینه تولید کم شده باشه! خریدارها (چه جزء چه پروژهای) میرن تو حالت انتظار، پروژهها میرن تو حالت تعلیق، و بازار مثل یخچال ساید بای ساید… یخ میزنه!
کارخانههای بزرگ در برابر کاهش قیمت مقاومت میکنند، چون چیزی از هزینهها (مثل انرژی، نرخ دلار نیمایی یا مواد اولیه) هنوز تغییر نکرده. اما، کارخانههای کوچیکتر که نیاز فوری به نقدینگی دارند، فروش فوری را ترجیح میدهند.
در صورت شکست مذاکرات
خب اگر مذاکرات با شکست مواجه بشه، بازار با یه شوک عجیبی مواجه میشه. تو چند روز اول قیمت بعضی از برندها، 500 تا 1500 تومان افزایش پیدا میکند و گرونتر میشه. واسطهها با خاطره خوش تحریمهای قدیم، حجم بالایی از مقاطع را خریداری میکنند که نتیجهاش میشه، التهاب شدید و رشد قیمت زنجیرهای. کارخونهها قیمتها رو بالا میبرن ولی دست به عصا؛ چرا؟ چون بازار پول نداره، خرید نقدی اولویت میگیره و فروش اعتباری کمرنگ میشه.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
اگر مذاکرات بینتیجه باقی بمونه، ولی قطع هم نشه، بازار وارد فاز بلاتکلیفی میشه. قیمتها یه روز بالا میرن یه روز پایین؛ بیشتر از اونکه قانون عرضه و تقاضا بازار رو بچرخونه، کانالهای تلگرامی و شایعات این کار رو میکنند! مردم نمیدونن بخرن یا صبر کنند. انبوهسازا و پیمانکارا هم چون نمیتونن نقشه بکشند، پروژهها رو میذارن رو دور کند. یه جورایی بازار فولاد توی بنبست گیر میکنه و نه خبری از صادراته، نه میشه برای توسعه برنامهریزی کرد.
تحلیل میانمدت بازار فولاد (تا شش ماه آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
اگر مذاکرات ادامه داشته باشه و توافق اولیه صورت بگیره، بازار فولاد کمکم از شوکهای هیجانی در میاد و وارد فاز ثبات میشه. دلار آروم میگیره و یه پله میاد پایین، واردات مواد اولیه آسونتر و ارزونتر میشه و کارخونهها نفس راحتتری میکشن چون هزینه تولید هم سر و سامون میگیره.
قیمت میلگرد و تیرآهن حدود 5 تا 8 درصد پایین میاد که به دلیل افت هزینهها و ریزش انتظارات تورمی هست. صادرات هم جون میگیره، قراردادهای خارجی دوباره روی میز میان و پروژههای انبوهسازی که تو حالت تعلیق بودن، استارت میخورن. حتی سرمایهگذاری توی خطوط تولید جدید هم کمکم جون میگیره.
اگر مذاکرات به در بسته بخوره و خبری از توافق نباشه، بازار فولاد توی ششماهه آینده آرومآروم میره سمت گرونی. چرا؟ چون واردات الکترود، فروآلیاژ و مواد اولیه سختتر و گرونتر میشه و این یعنی بالا رفتن هزینه تولید. صادرات میخوابه و فروش داخلی هم به خاطر کمبود نقدینگی پروژهها میلنگه. تولیدکنندههای کوچک یا از میدون خارج میشن، یا فقط به شکل پیمانکار خرد ادامه میدن.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
وقتی نه خبری از توافق باشه نه اعلام رسمی شکست، بازار فولاد دوباره تو حالت بلاتکلیفی قرار میگیره. قیمتها توی محدوده مشخص بالا پایین میشن ولی هیچ روند با ثباتی توی تولید و مصرف شکل نمیگیره.
انبوهسازا و پیمانکارا هم با مشکل جدی روبهرو میشن؛ نمیدونن بودجهبندی مالی انجام بدن برای پروژههاشون یا صبر کنند. کارخونهها هم برای اینکه بازار رو از دست نده، مجبور به تخفیفهای دورهای یا فروش اعتباری میشوند. حاشیه سود کم میشه، سرمایهگذاری متوقف میشه و وابستگی به منابع ناپایدار بیشتر و بیشتر میشه.
تحلیل بلند مدت بازار فولاد (تا یک سال آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
اگر مذاکرات به سرانجام برسه و تحریمها تا حد زیادی کنار برن، صنعت فولاد ایران میتونه بعد از سالها تلاش بالاخره چند قدمی رو به جلو حرکت کنه و به چشم اندازه 55 میلیون تنی نزدیک بشه! با کاهش هزینههای تولید، باز شدن راه صادرات، جذب سرمایه خارجی و نوسازی تجهیزات، این صنعت نفس تازه میکنه.
توی این شرایط، قیمتها وارد فاز رقابتی میشن. صادرات جون میگیره، پروژههای عمرانی با خیال راحت فولاد تامین میکنند و بازار فولاد بالاخره از فاز هیجانی خارج میشه و بر اساس واقعیتهای اقتصادی حرکت میکنه.
در صورت شکست مذاکرات
در صورتی که مذاکرات به در بسته بخوره، صنعت فولاد وارد دوره رکود میشه. هزینه تولید بالا میره، صادرات تقریبا قفل میشه، مواد اولیه کمیاب میشن و پروژههای عمرانی هم متوقف میشن یا از رمق میفتن. این یعنی یه رکود ساختاری اتفاق میفته نه فقط یه افت موقتی.
کارخانهها هم تعطیل میشن یا با حداقل ظرفیت کار میکنند. قیمتها هم از کنترل خارج میشن و بازار وارد فاز بیثباتی مزمن میشه؛ یه جور وضعیتی که نه برای تولیدکننده خوبه، نه مصرفکننده.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
تو این وضعیت که نه مذاکرات به شکست قطعی میرسه و نه توافق واقعی شکل میگیره، بازار فولاد مثل کسی میمونه که توی برزخ گیر کرده. نه امیدی به توسعه صادرات هست، نه امنیتی برای جذب سرمایه. کارخونهها توی حالت نیمهفعال گیر میکنند و تو رقابت با تولیدکنندههای خارجی بیشتر عقب میافتن. ابنوهسازها هم بخاطر نوسانات مداوم قیمتها و نبود حمایتهای ساختاری، پروژهها رو به تاخیر میندازن و یا نیمهکاره رها میکنند.
اما برای بازار دلار چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بازار دلار، یکی از پرچالشترین و تأثیرگذارترین بازارهاست که روی همه چیز حسابی اثر میذاره. پس بد نیست یه نگاه دقیقتر به روند قیمت دلار بندازیم و ببینیم این بازیگر اصلی بازار چه سمت و سویی داره!
تحلیل کوتاهمدت بازار دلار (تا یک ماه آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
با موفقیت مذاکرات، بازار دلار اول از همه یه نفس عمیق میکشه و با یه موج هیجانی، سقوط میکنه. نرخ دلار در بازار آزاد احتمالا یه سقوط میکنه و ممکنه حتی از 82000 تا حوالی 72000 تومان پایین بیاد؛ اما موقتیه. بازار وارد فاز «منتظر ببینیم چی میشه» میشه. خرید و فروش ارز با احتیاط انجام میگیره. سرمایهگذارا ترجیح میدن نقدینگیشون رو به سمت بازارهای امنتر مثل طلا یا سپردههای ریالی ببرن. صرافیها و واردکنندهها هم دست نگه میدارن تا ببینن دولت قراره چه نسخهای برای سیاستهای ارزی بپیچه.
در صورت شکست مذاکرات
اما در صورت شکست رسمی مذاکرات، دلار بلافاصله بالا میره. مثلا اگر در لحظهی اعلام شکست، دلار روی 82 هزار تومان باشه، میتونه توی چند روز به حوالی 90 هزار تومان یا حتی بیشتر هم برسه. توی این سناریو، رفتار بازار بشدت هیجانی میشه؛ تقاضای سفتهبازانه بالا میره، ارز احتکار میشه و مردم پولهاشون رو از بانک بیرون میکشن تا عقب از موج گرانیها عقب نمونند. یه جورایی فشار روانی بازار حسابی بالا میره و جو متشنج میشه.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
در حالت بلاتکلیفی مذاکرات، داستان پیچیدهتره؛ وقتی نه توافقی در کاره و نه شکست کامل، بازار دلار میره تو فاز عصبی و پرریسک. نوسانهای روزانهی 2 تا 5 هزار تومانی اتفاق میفته که اصلا چیز عجیبی نیست. اعتماد عمومی به سیاستهای ارزی دولت ضربه میخوره و مردم میرن سمت داراییهایی که راحت میتونن نقدش کنند.
تحلیل میانمدت بازار دلار (تا شش ماه آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
اگر مذاکرات به نتیجه برسه و بخشی از تحریمها برداشته شود، بازار دلار در یک محدوده با ثبات قرار میگیره. در محدودهای بین 65 تا 75 هزار تومان جا خوش میکنه. بانک مرکزی نفس راحتتری میکشه، حوالهها راحتتر جابهجا میشن و دلار نیمایی هم میاد پایینتر، مثلا میتونه برسه به حوالی 55 تا 60 هزار تومان. حالا نتیجه اینا چیه؟
کاهش هزینههای واردات مواد اولیه و کالاهای اساسی، یعنی هم تولیدکننده خوشحال میمونه، هم مصرفکننده یه نفس راحت میکشه.
در صورت شکست مذاکرات
حالا اگر سناریوی تلخ شکست اتفاق بیفته، دلار هم به سبک خودش واکنش نشون میده. خبری از سقوط آزاد نیست، بلکه تدریجی و حسابشده، مثل کسی که آهسته ولی مطمئن از پلهها بالا میره. یعنی احتمال رسیدن دلار به بالای 100 هزار تومان تا شش ماه آینده کاملا روی میز قرار میگیره.
تورم انتظاری بالا میره، قیمتها از کنترل خارج میشن و دولت میمونه و همون ابزارهای همیشگی؛ عرضه ارز پتروشیمی، وعده ثبات و چند تا نشست خبری پر از شعار.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
اینجا با یه سناریوی فرسایشی طرفیم. نه توافقی در کاره، نه شکست قاطع. دلار هم در همین بیتصمیمی بالا پایین میره و در بازهای بین 75 تا 85 هزار تومان نوسان میکنه. واردکنندهها و صادرکنندهها تو تعیین نرخ تسعیر گیر میافتن. معاملهها نصفه نیمه میمونن چون هیچکس نمیدونه هفته بعد دلار چنده. از اون طرف، بازار سرمایه و طلا، به عنوان پناهگاههای امنتر، رشد میکنن و جذابتر میشن.
تحلیل بلند مدت بازار دلار (تا یک سال آینده)
در صورت موفقیت مذاکرات
اگر توافق پایدار روی کاغذ بیاد و به مرحلهی اجرا برسه، بازار ارز وارد یه دوره ثبات ساختاری میشه. فروش نفت افزایش پیدا میکنه، تراکنشهای بانکی روانتر میشن و پای سرمایه خارجی به اقتصاد ایران باز میشه. این یعنی تقویت سمت عرضه ارز و کاهش فشار روی نرخ دلار. توی این سناریو احتمالا دلار در بازه 60 تا 70 تومان قرار بگیره. این ثبات، به فعالان اقتصادی جسارت برنامهریزی، پیشبینی و سرمایهگذاری میده؛ یعنی بازی بهجای حدسزدن، بر اساس دادهها و منطق اقتصادی جلو میره.
در صورت شکست مذاکرات
اما اگر توافقی اتفاق نیوفته، ماجرا یجور دیگه رقم میخوره. دلار دولتی نایاب میشه، دست بانک مرکزی از بازار کوتاهتر و مسیر حوالهها باریکتر. در این سناریو، دلار ممکنه سقف 120 تومان رو هم رد کنه و مسیر دلاریزه شدن اقتصاد بهصورت رسمی کلید بخوره و تورم، افسار پاره کنه. ارزش پول ملی ریزش میکنه، سرمایهها از کشور کوچ میکنن و اقتصاد بیشتر به سمت سوداگری میره تا تولید.
در حالت «استخوان لای زخم» (مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی)
در حالت مذاکرات بینتیجه یا فرسایشی، اقتصاد در برزخ بلاتکلیفی گیر میکنه. اقتصاد تو یه وضعیت نیمهتعلیق باقی میمونه و بازار ارز، نوسانی اما فرسایشی پیش میره. دلار سالانه بین 20 تا 30 درصد رشد میکنه، نه اونقدر جهشی که بازار بریزه، نه اونقدر ثابت که خیال راحت باشه. فعالان اقتصادی هم بهجای توسعه یا ریسکپذیری، دنبال انطباق با بحران میرن.